این که یک فرد، در برابر واکنش عاطفی یک انسان، چنین واکنشی نشان دهد و بخواهد از گریه های عاشقانه یک انسان هم ماهیگیری سیاسی کند، بیش از هر چیزی نشان دهنده میزان شعور و شرافت و ادب اوست.
روز گذشته در همایشی مربوط به خانواده، وقتی رئیس جمهور برای سخنرانی پشت تریبون قرار گرفت، تصویری از جوانی های او و همسر فقیدش به نمایش درآمد که باعث بغض مسعود پزشکیان شد و نتوانست سخنرانی کند؛ هر چند که این اشک و تاثر ناشی از عشق او در پس سال ها فراق، بیش از هر سخنرانی دیگری، به موضوع خانواده مرتبط بود.
بعد از این رویداد انسانی - عاطفی، "حمیدرسایی" که گویا کینهای دیرینه با پزشکیان دارد، در توئیتی غیراخلاقی به او تاخت و اینگونه نوشت:
حال به فرض که گریه رئیس جمهور ناشی از استیصال در اداره امور کشور و قطعی گاز و برق و افزایش قیمت دلار باشد. در چنین فرضی درباره مسوولی که بدان حد از آگاهی رسیده که برای این موضوعات می گرید، باید بگوییم که کرم خاکی گلدان خانه او شرف دارد بر طائفه همیشه عنود و لجوجی که با ندانم کاری های مستمر خود، کشور را به تحریم و فلاکت و ناترازی و نارضایتی رسانده اند ولی نه تنها قصور و تقصیرشان را نمی پذیرند که از عالم و آدم هم طلبکارند و همچنان دنبال جاهایی هستند که بتوانند بیش از پیش خرابکاری کنند.
همان طائفه ای که وقتی دولت محبوب خودشان راس کار بود، ماه های اول به منتقدان می گفتند اندازه رشد یک بادمجان مهلت دهید ولی الان تمام مصائب بازمانده از دولت و دولت های قبل را که به اسم ناترازی به دولت تازه کار رسیده، نشانه استیصال و ضعف و نابلدی دولت می دانند. گو این که خودشان در مذاکرات هسته ای، در دولت شان و در مجلس، تخم دوزرده کرده اند که آخرینش قانون عجیب الخلقه عفاف و حجاب است.
((عصرایران))